آماری تکان دهنده از اوضاع زنان درکشورهای مدافع حقوق زن
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۲۲۸۰۶
آقای سازمان ملل متحد خودتان میمانید و وجدانتان! دیروز قطعنامه حذف ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل تصویب شد؛ قطعنامهای که چندی قبل آمریکا پیش نویس آن را به بهانه ناآرامیها و اغتشاشات اخیر ایران تنظیم کرد و ایران را به آنچه اتخاذ سیاستهایی مغایر «با حقوق زنان و دختران و همچنین الزامات کمیسیون مقام زن» خوانده شده، متهم کرد! هر عقل سلیمی میداند پشت پرده این قطعنامه، نیات و اغراض سیاسی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جمهوری اسلامی ایران چهارمین سال حضور خود را در کمیسیون ۴۵ عضوی مقام زن سازمان ملل آغاز کرده بود. این کمیسیون هر سال در ماه مارس تشکیل جلسه میداد و هدف آن گسترش برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان است.
مدتی قبل روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز نامهای سرگشاده را منتشر کرده که در آن برخی چهرههای زن شناخته شده مثل هیلاری کلینتون؛ وزیر خارجه پیشین ایالات متحده آمریکا و میشل اوباما؛ همسر رئیسجمهور سابق این کشور خواستار اخراج فوری جمهوری اسلامی ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد شده بودند.
معاون رئیس جمهور آمریکا و یکی دیگر از مدافعان دروغین حقوق زنان هم در بیانیهای به این موضوع اشاره و ضمن حمایت از اغتشاش گران اعلام کرده بودند که آمریکا در تلاش است تا با همکاری شرکایش ایران را از کمیسیون مقام زن سازمان ملل خارج کند. انگلیس و فرانسه از این تصمیم حمایت کردند. لابیهای صهیونیست هم حسابی فعال شدند برای جلب آرای موافق کشورهای دیگر و حذف ایران از این کمیسیون که البته موفق هم شدند. اما این گزارش را بخوانید تا معنی حقوق زن در کشورهای غربی بیشتر دستتان بیاید!
مستندات موجود است اگر گوشی برای شنیدن باشد!
اما در اتفاقات اخیر ایران و ناآرامیهایی که بهانه اولیهاش مرگ مهسا امینی بود، دم خروس آمریکا و کشورهای غربی طوری زد بیرون که نمیتوان منکر نقش آنها در این اغتشاشات شد. دکتر «مینو اصلانی» مسئول امور بانوان ستاد کل نیروهای مسلح هم در گفتگو با فارس به این موضوع اشاره میکند و میگوید: «آشوبهایی که در کشورمان رقم زده شد به استنادات بسیار زیادی مسئولیتش با آمریکا و کشورهایی است که حمایت کردند از این آشوبها و حالا هم به همین بهانه واهی ایران را از کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد حذف کردند. همه این استنادات که دستان پشت پرده آمریکا و کشورهای غربی را در اغتشاشات اخیر نشان میدهد در زمان مقرر توسط مقامات ذیربط به مجامع جهانی ارائه خواهد شد. البته اگر گوشی برای شنیدن وجود داشته باشد. اگر چه در همه نظام سلطه ذرهای عدالت جا ندارد.»
گول نخورید نجیب بمانید!
اما بالاخره هر دو دوتایی یک چهارتا دارد. نگاهی گذرا به جایگاه زن در ایران و جایگاه زن در آمریکا و کشورهای غربی به ویژه از جمله انگلیس و فرانسه که به حذف ایران از کمیسیون مقام زن رأی دادند، واقعیتهای بسیاری را نشان میدهد. دکتر «مینو اصلانی» توجه ما را به این موضوع جلب میکند و میگوید: «امروز به اذعان خود نویسندگان و محققان آزادی خواه غربی، سبک زندگی غربیها هویت زن را زیر سؤال برده، به شدت او را تحقیر کرده و نقشهای مختلف زن را از او گرفتند. فقط کافیست نگاهی به نامه جوانا فرانسیس؛ نویسنده و روزنامه نگار ایالات متحده آمریکا که در سال ۲۰۰۷ با عناوینی مثل «گول نخورید و نجیب بمانید» و یا «من تو را میبینم» خطاب به زنان مسلمان منتشر شده و بازخورد وسیع جهانی داشت نگاهی بیندازید. آنجا ایشان فریاد میزند و میگوید ما زنان غربی هویتمان را از دست دادیم. او از زن مسلمان میخواهد که از زن غربی پیروی نکند و میگوید مادر شدن برای خیلی از ما یک آرزو است و ما به شدت بی هویت هستیم و دست به دست میشویم و آرامش نداریم. در بخش دیگری از این نامه نوشته شده که آنها روابط نامشروع را تحت عنوان سرگرمی بی ضرر جلوه میدهند، برای اینکه هدفشان انهدام اساس اخلاق جوامعی است که تشعشعات و امواج برنامههای سمّیشان را به آنان مخابره میکنند.»
بازار فروش زنان در کشورهای غربی، مصداقی از ارج نهادن به مقام زن! در کشورهایی که به حذف ایران از مقام زن کمیسیون سازمان ملل متحد رای مثبت دادند.
بیشترین میزان تعرض به زنان متعلق به کدام کشور است؟
آمریکا وکشورهای غربی از جمله انگلیس و فرانسه در شرایطی عزم خود را برای حذف ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد جزم کردند که بحران زن غربی و وضعیت اسف بار زنان در غرب کاملاً مشهود است. این نه حرف ماست نه ادعای ما. یک سرچ ساده در گوگل و مراجعه به اخباری که توسط منابع خبری این کشورها منتشر شده گویای واقعیتهای غیرقابل انکاری از هبوط جایگاه زن در آمریکا و کشورهای غربی است. در سال ۲۰۱۷ لیستی تحت عنوان ۱۰ کشوری که دارای بیشترین آمار آزار و اذیت جنسی هستند منتشر شد که در آن ایالات متحده آمریکا بیشترین میزان تجاوز در جهان را در سال ۲۰۱۷ داشت. بر اساس گزارش روزنامه گاردین، آمار رسمی بریتانیا هم نشان میدهد که حدود ۱.۲ میلیون زن تا مارس ۲۰۱۷ قربانی آزار و اذیتهای جنسی در انگلستان و ولز هستند. این در حالی است که دفتر ملی آمار (ONS) اعلام کرده است حدود یک سوم از جرائم خشونت آمیز توسط پلیس به ثبت میرسد و اکثر قربانیان، سوء استفاده جنسی را به پلیس گزارش نمیکنند.»
با زنان سرزمین خود چه کردید؟
دکتر «مینو اصلانی»؛ مدیر امور زنان ستاد کل نیروهای مسلح هم به آمارهایی در این خصوص اشاره میکند و میگوید: «انگلیس اذعان میکند که در هر هفته بیش از ۴ هزار مورد تعدی و تعرض به زنان در کشورشان صورت میگیرد. خشونتهای خانگی در فرانسه به شدت آمار بالایی دارد. طوری که هر ماه چندین زن به خاطر خشونتهای خانگی به قتل میرسند. این آماری است که سازمانهای رسمی فرانسه اعلام کردند. بحث فرزندان نامشروع در این کشورها بیداد میکند. قانون سخیف هم جنس بازان هم که در این کشورها به رسمیت شناخته شده؛ قانونی که برخلاف آموزههای دین مسیح است و بارها کشیشهای واتیکان وکاتولیکها در خصوص به رسمیت شناخته شدن این قانون اعتراض کردند.» دکتر اصلانی ادامه میدهد: «همه این مستندات نشان میدهد که این کشورها به شدت خودشان در موضع جایگاه زن و خانواده محکوم هستند. این اتفاقی که در کشور ما در خصوص مرگ مهسا امینی رخ داد ممکن بود در هر جایی رخ دهد. اما این کشورها با کمک پروپاگاندای رسانهای، عامدانه پرونده سازی کردند و پرونده را به این سمت و سو سوق دادند تا بهانهای پیدا کنند برای حذف ایران از کمیسیون مقام زن.» این آمار و توضیحات نشان میدهد که بزرگترین ناقضان حقوق زن در دنیا حالا رأی دادند به حذف ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد.
به این تصویر خوب نگاه کنید/ دختران و زنان غیرمسلحی که توسط پلیس آمریکا کشته شدهاند
به این تصویر خوب نگاه کنید. این آمار افراد غیرمسلحی است که امسال در آمریکا توسط پلیس کشته شدهاند و منبع خبر هم روزنامه واشنگتن پست است. بیش از ۱۲۰۰ نفر توسط شلیک مستقیم پلیس آمریکا کشته شدهاند که در این آمار زنان و کودکان بسیاری هم وجود دارد. برای مثال در سپتامبر ۲۰۲۲ دختری ۲۳ ساله و غیرمسلح توسط نیروهای پلیس آمریکا کشته میشود. در دسامبر ۲۰۲۱ دختری ۱۴ ساله و غیر مسلح توسط پلیس آمریکا کشته شده است. در ۲۶ مارچ هم دختری دو ساله و غیر مسلح توسط پلیس کشته شد. حالا از خودتان و از خودمان سؤال کنیم چرا کک همین آمریکا و کشورهای غربی از این همه جنایت نمیگزد؟ چرا آمریکا از کمیسیون مقام زن سازمان ملل اخراج نمیشود؟
از جایگاه زن در ایران چه میدانید؟ /پرچم ایران همیشه برافراز!
خوب حالا بشنوید از اوضاع زنان در ایران! سن امید به زندگی در میان زنان به ۷۸ سال رسیده است. کاهش آمار بیسوادی در میان زنان به زیر ۱۰ درصد، کسب رتبه اول برابری حق تحصیل دختر و پسر و عدالت آموزشی در دنیا، افزایش درصد پزشکان متخصص زن به ۴۰ درصد و در فوق تخصص به ۳۰ درصد، افزایش ورودی دختران در دانشگاهها به ۵۶ درصد، افزایش نسبت زنان عضو هیئت علمی در دانشگاههای علوم پزشکی به ۳۴ درصد و نیز رسیدن این نسبت به عدد بیش از ۳۳ درصد برای زنان عضو هیئت علمی در سایر دانشگاههای کشور، فعالیت هزار و ۱۲۱ زن قاضی در کشور و رشد سالانه حدود ۳ درصد جذب قضات زن از سال ۱۳۹۰، فقط بخش کوچکی از اوضاع دختران و زنانی است که زیر پرچم جمهوری اسلامی زندگی میکنند. این فقط حرف ما نیست. توییت زیر از «گیلدا مورکرت»؛ فعال ضدامپریالیست و ضدجنگ هم تأییدکننده جایگاه زنان در ایران است. «گیلدا مورکرت» در این توییت وضعیت زنان در ایران را با اوضاع زنان در ایالات متحده آمریکا در نرخ مرگ و میر مادران در هر ۱۰۰ هزار تولد زنده، سهم زندانیان زن، سهم پزشکان زن مقایسه کرده است. نتیجه جلسه رأی گیری، حذف ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد شد. سیاسی بودن این رأی بر کسی پوشیده نیست. مهم پرچم ایران و موفقیت زنان ایرانی است که همیشه بالا است.
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: حقوق زنان سازمان ملل ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد حذف ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل آمریکا و کشور های غربی ایالات متحده آمریکا پلیس آمریکا کشته جایگاه زن کشور ها نشان می دهد توسط پلیس کشته شده کشته شد حقوق زن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۲۲۸۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
استدلالهای مضحک نهادهای اطلاعاتی آمریکا از اوضاع جهان
فرارو- مارکو کارنلوس؛ دیپلمات سابق ایتالیایی است. او در سمتهای دیپلماتیک در سومالی، استرالیا و سازمان ملل متحد منصوب شده بود. کارنلوس در فاصله سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۱ میلادی در دستگاه سیاست خارجی ایتالیا در دوران زمامداری سه نخست وزیر آن کشور خدمت کرده بود. اخیرا او نماینده ویژه دولت ایتالیا برای هماهنگی روند صلح خاورمیانه برای سوریه و تا نوامبر ۲۰۱۷ سفیر ایتالیا در عراق بوده است.
به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی، جامعه اطلاعاتی ایالات متحده اخیرا ارزیابی تهدید سالانه خود را منتشر کرده که بر تهدیدات جهانی علیه امنیت ملی آن کشور تمرکز دارد. این سند بازتاب دهنده تحلیلها و بینشهای جمعی سیا، آژانس امنیت ملی، دفتر تحقیقات فدرال و بیش از دهها آژانس دیگر امریکا است.
پیشگفتار آن گزارش حس روشنی از وجود تفکر دیستوپیایی و خودارجاعی آن جامعه اطلاعاتی را نشان میدهد برای مثال، در جایی که آمده است: "در طول سال آینده ایالات متحده با نظم جهانی شکننده فزایندهای مواجه میشود که به دلیل تسریع رقابت استراتژیک بین قدرتهای بزرگ، چالشهای فرا ملی شدیدتر و غیرقابل پیش بینیتر و درگیریهای منطقهای متعدد با پیامدهای گستردهتر ایجاد خواهد شد".
در ادامه آن گزارش آمده است: "چین بلندپرواز، اما مضطرب، روسیه متخاصم، برخی از قدرتهای منطقهای مانند ایران و بازیگران غیردولتی توانمندتر، قوانین دیرینه نظام بین الملل و هم چنین اولویت آمریکا را به چالش میکشند". از این رو ایران، روسیه و چین از سوی امریکا به عنوان کشورهای شرور اصلی برای به چالش کشیدن قوانین دیرینه نظام بین الملل قلمداد شده اند.
چنین تحلیلی جای تعجب ندارد چرا که شعار سیاست ایالات متحده برای سالیان متمادی بوده است. مشکل آنجاست که مشخص نیست گزارش به کدام قواعد اشاره دارد: حقوق بینالملل عرفی مندرج در منشور سازمان ملل متحد و کنوانسیونهای سازمان ملل یا به اصطلاح نظم جهانی مبتنی بر قوانین تحت رهبری ایالات متحده. مشکل مفهومی اصلی آن است که برای تشکیلات سیاسی ایالات متحده و متحدان کلیدی غربی آن کشور هیچ گونه تمایزی وجود ندارد. با این وجود، همان گونه که اغلب رخ میدهد آنان به شدت در اشتباه به سر میبرند.
حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل ستونهای نظم جهانی هستند که پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد و ایالات متحده سهم برجستهای در آن داشت. برعکس نظام بین الملل مبتنی بر قواعد تحت رهبری آمریکا تحولی جدیدتر از تفکر سیاسی آمریکاست: یک ذهنیت خودارجاعی که به سوی منافع واشنگتن و متحدان آن کشور منحرف شده است. این نظم مبتنی بر ایدئولوژی نولیبرال و آغشته به استانداردهای دوگانه است که فاجعه در حال وقوع در غزه بارزترین و تازهترین نمونه آن است.
این نظام بر اساس مجموعهای از مفروضات مانند استثناگرایی ایالات متحده و برتری بی چون و چرای دموکراسیهای غربی (یعنی تمدن غربی)، قوانین ملی را قوانینی جهانی قلمداد کرده و مجموعهای از ارزشها و قوانین مرتبط را در نظر میگیرد، اما کاملا مراقب است که آن قوانین و هنجارها را در صورت تلاقی و تضاد با منافع خود اجرا نکند. این دستور کار را میتوان با یک شعار غیر رسمی خلاصه کرد: "برای دوستان من همه چیز برای دشمنان من قانون".
به چالش کشیدن هژمونی آمریکاجای تعجبی ندارد که گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا، چین، روسیه و ایران را به همراه تعدادی از بازیگران غیردولتی (از جمله حزبالله لبنان، حماس در فلسطین و انصارالله در یمن) متهم میکند که قوانین نظام بین الملل را به چالش میکشند. با این وجود، مهم از همه آنها "اولویت" ایالات متحده با طرح این استدلال است. به نظر میرسد که جرم واقعی به چالش کشیدن نظام بینالملل نیست بلکه به چالش کشیدن هژمونی ایالات متحده است. با این وجود، علیرغم آن که امکان پذیرش چنین رویکرد مضحکی از سوی دیگر کشورها نیز تا چند سال پیش وجود داشت، اما اکنون آشکارا از سوی بسیاری از کشورهای به اصطلاح جنوب جهانی نه تنها پذیرفته نمیشود بلکه به چالش کشیده شده یا دست کم مورد خشم قرار میگیرد. تنها تعداد کمی از کشورها در اروپا و شرق آسیا برتری ایالات متحده را پیش نیاز اساسی یک سیستم بین المللی باثبات میدانند. در واقع، بررسی دقیق دو دهه اخیر تاریخ خلاف آن را اثبات میکند.
نظم جهانی از یک پیکربندی تک قطبی متمرکز بر ایالات متحده به یک پیکربندی چند قطبی در حال تغییر است. در طول تاریخ، امپراتوریها ظهور کرده و سپس از هم فروپاشیده اند. عاقلانه خواهد بود که سیاستگذاران ایالات متحده خود را با این قواعد تاریخ تطبیق دهند. آنان اکنون بر سر یک دو راهی برای انتخاب قرار دارند: حکم تاریخ را بپذیرند همان طور که بریتانیا به تدریج از سال ۱۹۴۵ انجام داده یا به طور فاجعه آمیزی در برابر آن مقاومت کند.
اشاره به بحران غزه در گزارش مذکور دید روشن تری درباره دیدگاههای دیستوپیایی نهادهای اطلاعاتی امریکا ارائه میدهد جایی که مینویسد:" فقط باید به بحران غزه نگاه کرد که توسط یک گروه تروریستی غیردولتی بسیار توانمند درون حماس آغاز شد. این اقدام با بلندپروازی ایران و با روایت تشویق شده توسط چین و روسیه برای تضعیف ایالات متحده در صحنه جهانی تشدید میشود. این وضعیت نشان میدهد که چگونه یک بحران منطقهای میتواند تاثیرات گستردهای داشته باشد و همکاری بین المللی را در سایر موضوعات مبرم پیچیده سازد".
این بخش نشان میدهد که جامعه اطلاعاتی ایالات متحده اساسا نمیتواند درگیری در غزه را دقیقا ببیند: یک مبارزه آزادیبخش ملی که توسط چندین دهه اشغال بیرحمانه و بدون مجازات اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی آغاز شده اشغالگریای که با تحویل تسلیحات گسترده از سوی امریکا به اسرائیل و ایجاد یک سپر سیاسی برای اسرائیل از سوی امریکا میسر شده است. هم چنین، باید به نقش امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد در حمایت از اسرائیل اشاره کرد حمایتی که اگر وجود نداشت اسرائیل مسئول ارتکاب جنایات جنگی شناخته میشد.
رویکرد امریکا به وقایع ۷ اکتبر که آن را نیز به تلاشهای چین و روسیه برای تضعیف واشنگتن در صحنه جهانی مرتبط میکند واقعا مضحک است.
استانداردهای دوگانهعامل واقعی تضعیف جایگاه جهانی ایالات متحده اقدامات ادعایی برخی دولتهای خارجی نیست بلکه عمدتا رفتار بینالمللی و استانداردهای دوگانه واشنگتن است از جمله حمایت بی دریغ امریکا از حمام خون به راه انداختن اسرائیل در غزه حملهای که تمام قوانینی که ایالات متحده دهها سال آن را موعظه میکند نقض کرده است.
رفتار دولت بایدن پس از تصویب اخیر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که خواستار آتش بس در غزه شده بود کاملا این موضوع را نشان میدهد. ایالات متحده پس از طرح قطعنامه با آن مخالفت کرد و تلاش نمود با غیر الزام اور خواندن آن معنا و تاثیر قطعنامه را به حداقل سطح ممکن تقلیل دهد.
پس از کشته شدن بیش از ۳۴۰۰۰ نفر در غزه قطعنامه شورای امنیت خواستار آتش بس فوری است. طنز غم انگیز ماجرا آنجاست که دولت نتانیاهو حتی به توصیه امریکا هم برای پذیرش آتش بس نیازی ندارد و در هر حال قطعنامه را چه امریکا رای مثبت به آن میداد و چه منفی نادیده میگرفت. بنابراین، دولت بایدن فرصت عالی دیگری را برای فاصله گرفتن از استانداردهای دوگانه ریاکارانه امریکا از دست داد.